آیا مثبت بودن آزمایش ژنتیکی بودن افسردگی، باعث می شود فرد احساس افسردگی بیشتری داشته باشد؟ افسردگی، مانند سایر اختلالات روانی به صورت فزاینده ای ژنتیکی تعبیر می شود .
تحقیق متیو اس لبوویتز و همکاران در سال ۲۰۱۷ به دنبال مشخص کردن این موضوع بود که آیا صرفاً بیان این موضوع که افراد دارای استعداد ژنتیکی افسردگی هستند باعث می شود که آن ها بیشتر احساس افسردگی داشته باشند یا خیر.
آزمایش متیو اس لبوویتز ارتباط ژنتیک و افسردگی
آن ها آزمایشی انجام دادند که طی آن به دسته ای از شرکتکنندگان گفته شد که مستعد ابتلا به افسردگی هستند و در مقابل به گروه دیگر چیزی در این مورد گفته نشد، نتایج به دست آمده نشان می دهد که به طور کلی دسته اول در دو هفته سطوح بالاتری از علائم افسردگی را گزارش کردند.
از آنجایی که خاطرات انسان رو به گذشته بازسازی می شوند، اگر فرد بداند که مستعد افسردگی است تمام خاطرات و تجربیات گذشته خود را سوگیرانه و با خطای شناختی مبنی بر افسرده بودن بررسی می کند.
ژنتیک یا محیط
استیون هاین یکی از روانشناسان فرهنگی برجسته جهان، هیاهوی مربوط به آزمایش DNA را رد می کند و نگرانی های اشتباه ما را در مورد ژن هایمان آرام می کند.
او این سوال را بیان می کند که”آیا از چیزی که ممکن است در DNA شما نهفته باشد می ترسید؟”
دانشمندان انتظار دارند تا سال 2025 یک میلیارد نفر توالی ژنوم خود را با آزمایش تعیین کنند و با کاهش قیمت این آزمايشات ممکن است این روش به یک روش پزشکی استاندارد تبدیل شود. با این حال، استیون هاین، روانشناس فرهنگی، استدلال میکند که اولین کاری که پس از دریافت نتایج آزمایش DNA انجام میدهیم، تفسیر نادرست آنها است.
هاین بیان می کند که ما به پوشش خبری رسانهای در مورد ژنهای تازه کشفشده «سرطان» ، «ضریب هوشی» یا «افسردگی» عادت کردهایم، که هر یک، ما را مجبور و بی اراده نشان میدهد. اما همانطور که هاین بیان می کند، بیشتر این ادعاها تفسیرهای نادرست بیش از حد سادهسازی شده و افراطی از نحوه عملکرد و تاثیر DNA هستند.
به جز چند مورد استثنا، این ترکیب پیچیده ای از تجربه، محیط و ژنتیک است که تعیین می کند ما که هستیم، چگونه رفتار می کنیم و به چه بیماری هایی در آینده مبتلا خواهیم شد.
پیشنهاد مطالعه: افسردگی و خودکشی
پذیرش آژمایش DNA در ارتباط با افسردگی
پس چرا به این باور که ژن های ما سرنوشت ما را کنترل می کنند، ادامه می دهیم ؟
استیون هاین استدلال میکند که ما از نظر روانی برای رویارویی با نتایج DNA مجهز نیستیم و مکرراً درگیر سوگیریهای قابل پیشبینی، تفکر عدم تغییر، ذاتگرایی، سرنوشتگرایی، سلطه منفیگرایی و موارد دیگر میشویم که تفکر ما را در مورد اطلاعات دریافتی شکل میدهد.
هاین تحقیقات خود و نتایج توالی ژنوم خود را به اشتراک میگذارد تا در مورد آنچه که ژنهای شما واقعاً در مورد سلامتی، هوش، هویت قومی و خانوادهتان آشکار میکنند، صحبت کند و از طرفی به شما کمک کند تا با این تلههای شناختی موذی مقابله کنید. نتیجهگیریهای تازه و شگفتانگیز او درباره محدودیتهای مهندسی ژنتیک و آزمایش DNA، تفکر مرسوم را به هم میزند و یک حقیقت ساده و عمیق را آشکار میکند: ژنهای شما زندگی را ایجاد میکنند اما آن را کنترل نمیکنند.
به طور کلی اگر به افراد گفته شود که افسردگی شان ریشه در ژنتیک آن ها دارد ، غالبا نتایج و پیامدهای زیان باری به همراه خواهد داشت زیرا آن ها به این باور می رسند که در مبارزه و کنترل کردن علائم ناتوان هستند.
در کتاب DNA is not destiny به این موضوع اشاره می شود که ژنتیک به تنهایی تعیین کننده زندگی فرد نیست وپدیده های روانی به شدت به عواملی همچون محیط ،فرهنگ،شرایط زندگی فرد و زمان بستگی دارند.
بسیاری از صفات روانی ما سازه های محیطی ،اجتماعی و فرهنگی هستند .
یکی از مواردی که باعث می شود تا اختلالات روانی فرد غالب شده و فرد توانایی و اراده خود را از دست بدهد این موضوع است که مسائل روانی را بیش از حد دارای ماهیت ژنتیکی و پایدار بداند .
آن گونه که سابقا تصور میشد ژن ها حاکمان بلامنازع در بروز بیماری ها و اختلالات روانی نیستند و باید در انتصاب علائم افسردگی و سایر بیماری های روان پزشکی به ژنتیک احتیاط کرد ، زیرا ما بر اساس شواهدی که مبنی بر ژنتیکی بودن افسردگی بدست میآوریم خاطرات خود را بازنویسی می کنیم .
در آزمایش دیگری که متیو اس لبوویتز و همکاران در سال ۲۰۱۸ انجام دادند به بررسی این موضوع پرداختند که آیا داشتن اطلاعات و آگاهی های لازم درباره تاثیر ژنتیک در افسردگی میتواند به حفظ و بازسازی روحیه فرد برای کنترل افسردگی در او کمک کند ؟
این مقاله که به نام ژن های آبی منتشر شده و به بررسی تنظیم خلق منفی می پردازد .
بررسی تنظیم خلق منفی (مقاله ژن های آبی)
طی این آزمایش در میان شرکتکنندگانی که علائم افسردگی داشتند، یک آزمایش بیوشیمیایی ساختگی انجام شد که ظاهراً سطح خطر ژنتیکی شرکتکنندگان را برای افسردگی اساسی نشان میداد. شرکتکنندگانی که دارای استعداد ژنتیکی برای افسردگی بودند، نسبت به شرکتکنندگانی که این استعداد را نداشتند، به میزان قابلتوجهی درمورد توانایی خود برای مقابله با علائم افسردگی اعتماد کمتری داشتند. با این حال، یک مداخله کوتاه با ارائه یک آموزش در مورد ماهیت غیر قطعی اثرات ژن ها بر افسردگی، این اثر منفی را به طور کامل کاهش داد.
با توجه به اهمیت بالینی، انتظارات بیمار در مورد افسردگی، با بدبینی نسبت به توانایی خود برای غلبه بر علائم میتواند توسط اطلاعات ژنتیکی تشدید شود.
آموزش و مشاوره در مورد اثرات ژنتیکی ممکن است ابزار مهمی برای مقابله با باورهای زیانآور بالینی باشد که میتواند توسط نتایج آزمایشهای ژنتیکی برانگیخته شود.
مشاوران ژنتیک ممکن است بتوانند با آموزش در مورد نقش غیرقطعی زیست شناسی در افسردگی ، به بیماران کمک و از تضعیف روحیه آن ها جلوگیری کنند اما به نظر می رسد یک مداخله سمعی و بصری کوتاه رویکردی موثر برای ارائه چنین آموزشی باشد.
به طور کلی یکی از روش های مقابله با افسردگی آموزش و آگاه سازی در این رابطه است که نقش محیط به اندازه یا حتی بیش تر از ژنتیک حائز اهمیت بوده و در یک محیط سالم امکان بروز ژن های افسردگی و سایر اختلالات روان پزشکی تا حد قابل توجهی کاهش پیدا می کند .
منابع استفاده شده:
Testing positive for a genetic predisposition to depression magnifies retrospective memory for depressive symptoms.
Matthew S Lebowitz et al. J Consult Clin Psychol. 2017 Nov.
DNA Is Not Destiny: The Remarkable, Completely Misunderstood Relationship Between You and Your Genes
Book by Steven Heine
Blue Genes? Understanding and Mitigating Negative Consequences of Personalized Information about Genetic Risk for Depression
Matthew S Lebowitz et al. J Genet Couns. 2018 Feb.